به نقل از یکی از دوستان، «در یک جامعه آرمانی، هر کسی به اندازه نیازش کار میکند»
افزایش قیمت ها هر روز برای این است که بیشتر و بیشتر کار کنید.
کاری که برای خود شما 1% سود و برای افراد خاص که در سطوحی بسیار بالاتر از شما قرار دارند 99% سود فراهم میکند.
شما باید بیشتر و بیشتر کار کنید تا از پس هزینه های بالای زندگی برآیید در حالی که هر لحظه از لذت ها و تفریحات زندگی شما کاسته میشود.
افزایش 200 درصدی قیمت ها و افزایش 10 درصدی حقوق یعنی در سال جاری شما ناچارید چندین برابر بیشتر کار کنید و در عین حال از تفریحات و حتی مخارج ضروری خود کم کنید. تا زمانی که بتوانید خود را با شرایط جدید وفق بدهید.
دوباره صبح
این بار پاییز
یک پاییز متفاوت
نسبت تمام 20 پاییز گذشته
صبحی دیگر
و افکار پریشان و سردرگم
در کوچه پس کوچه های ذهن
اشفته تر از قبل
چقدر سریع انسان میتواند تغییر کند
یک جمله، یک اتفاق، یک لحظه، یک شخص
میتواند به سرعت تغییرات عظیمی را در فرد بوجود آورد
هر روز نگاه ما به دنیا در حال تغییر می باشد، حداقل برای بعضی از ما.
و همین قابلیت تغییر سریع هر روز مرا بیش از پیش شگفت زده میکند.
تجربیات متعدد از سطوح مختلف امیدواری و ناامیدی به زندگی ما نوسان می دهد و همین نوسانات خود، ما را به سمت موقعیت های متفاوتی میبرند که نتیجه ی آن امیدواری و ناامیدی می باشد.
بگونه ای که گویی از همان آغاز، یک پایان را شروع کرده بودیم و به سمت آغازی حرکت میکردیم که خود پایانی دیگر است.
بهتر بگویم، قطرات جوهری هستیم در یک میله حلقوی توخالی. هر نقطه برای میتواند آغاز یا پایان و حتی بخشی از مسیر باشد.
میله حلقوی زندگی ما همواره در حال حرکت در جهت های مختلف می باشد و همین باعث میشود لحظه ای در سرازیری باشیم و لحظه ای در سربالایی.
اوضاع به گونه ای رقم میخورد که گویی هیچ کنترلی روی آن نداشته و نداریم.
درک این موضوع دشوار نیست. کافیست به تصمیمات گذشته خود نگاه کنید.
روی کدام بخش از زندگی خود کنترل داشته اید و یا دارید؟
به نقل از یکی از دوستان، «در یک جامعه آرمانی، هر کسی به اندازه نیازش کار میکند»
افزایش قیمت ها هر روز برای این است که بیشتر و بیشتر کار کنید.
کاری که برای خود شما 1% سود و برای افراد خاص که در سطوحی بسیار بالاتر از شما قرار دارند 99% سود فراهم میکند.
شما باید بیشتر و بیشتر کار کنید تا از پس هزینه های بالای زندگی برآیید در حالی که هر لحظه از لذت ها و تفریحات زندگی شما کاسته میشود.
افزایش 200 درصدی قیمت ها و افزایش 10 درصدی حقوق یعنی در سال جاری شما ناچارید چندین برابر بیشتر کار کنید و در عین حال از تفریحات و حتی مخارج ضروری خود کم کنید. تا زمانی که بتوانید خود را با شرایط جدید وفق بدهید.
بدون شک عده زیادی حتی توانایی وفق دادن خود با این شرایط را نیز ندارند، با این حال قبل از اینکه متوجه بشوید باز هم با افزایش قیمت ها رو به رو هستید.
نکته مورد نظر من این است که نه تنها به شما اجازه نمیدهند به اندازه نیاز خود کار کنید، بلکه هر روز علاوه بر اینکه از شما بیش از پیش کار میکشند، سطح توقعات و انتظارات شما را نیز کاهش می دهند.
و اینگونه ما در یک دور باطل قرار داریم.
مثال های زیبایی از چنین موضوعی را در طبیعت میتوان یافت. برای مثال عانصر رادیواکتیو نیمه عمر مشخص دارند. یعنی فرضا هر 1000 سال نیمی از ماده به طریقی از بین میرود. آیا میتوان گفت پس از چه مدت این ماده کاملا از بین خواهد رفت؟ تا بی نهایت به طول خواهد انجامید. چرا که هر بار نیمی از ماده باقیمانده از بین خواهد رفت یعنی 1/2 + 1/4 + 1/8 + .
و مجموع این مقدار هیچ گاه به عدد 1 نمیرسد یعنی هیچگاه این ماده به پایان مسیر خود نمیرسد.
یک مثال از زندگی روزمره. فرض کنید شما میتوانید در ماه 2 میلیون تومان پس انداز کنید و میخواهید یک خودرو به قیمت 20 میلیون تومان را خریداری کنید. قاعدتا پس از 10 ماه شما باید قادر به خریدن آن باشید. اما زمانی که شما 20 میلیون تومان بدست آوردید، قیمت خودرو به 40 میلیون تومان افزایش یافته است.
حال شما مجددا سعی میکنید بیشتر کار کنید، بیشتر پس انداز کنید، کمتر خرج کنید تا پول لازم را جمع آوری کنید. در عین اینکه زندگی را برای خود و خانواده سخت تر میکنید اما مجددا زمانی که پول لازم را بدست آوردید مشاهده میکنید که قیمت همان خودرو باز هم شدیدا افزایش یافته است.
کاملا واضح است که شما در یک دور باطل قرار گرفته اید.
تصویر ابتدای مطلب کاملا گویای صحبت من می باشد.
پیش از پایان مطلب لازم میدانم علت گیر کردنمان در این زندان را بیان کنم. علت اصلی اینکه ما تسلیم این دور باطل شده ایم این است که در زندان ذهن خود گرفتار شده ایم. از گذشته با به حال مارا و سپس تفکر مارا زندانی کردند. زندانی نامرئی که خروج از آن برای هر کدام از ما دشوار است. اما تا چه زمانی؟ تا زمانی دشوار است که به حقیقت آن پی نبرده باشیم.
اکنون که آگاهی بیشتری پیدا کرده ایم میتوانیم خود را از این زندان رها کنیم و قدمی برداریم به سوی شکستن این کنترل عمومی و از بردن غول نهایی.
دست به دست هم! در کنار هم! به سوی شکستن این زندان و وراثت سرمایه، زمین و ابزار تولید به کل جامعه!
درباره این سایت