بدون شک زندگی هر روز ما پر از اتفاقات مثبت و منفی می باشد.
اتفاقاتی که لحظه ای لبخندی روی لب ما می آورند و گاهی ترکی در قلب ما ایجاد میکنند. چروکی بر پیشانی ما برجا میگذارند و یا اشکی از چشم ما جاری میکنند.
همه ما اینگونه نیستیم.
اما در بین ما افرادی هستند که متفاوت به دنیا می آیند. متفاوت بزرگ میشوند و متفاوت می میرند.
این تفاوت سرچشمه در تفکر این اشخاص دارد. تفکری که ترسی ندارد. از متفاوت اندیشیدن، از متفاوت پاسخ دادن، از متفاوت حرکت کردن، از هیچکدام بیمی ندارد.
اما جوامع مختلف با وجود داشتن تفاوت های بسیار همه و همه دارای یک سری نقاط مشترک می باشند.
یکی از این نقاط مشترک میل به هم سو کردن تمام افراد جامعه برای رسیدن به اهدافی خاص می باشد. اینکه این اهداف چه هستند و توسط چه کسانی تعیین میشوند بحثی دیگر می باشد.
نکته مهم و قابل توجه ددر این بخش این است که این افراد که تعیین کننده اهداف خود و جامعه هستند با هرگونه مخالفت و متفاوت حرکت کردن مخالف هستند و تمامی اینگونه حرکات و افراد را مستقیم و غیرمستقیم سرکوب میکنند.
از شما میخواهند 80 درصد زندگی خود را مشغول کار کردن برای رساندن جامعه (افراد خاص) به اهداف تعیین شده باشید و 20 درصد زندگی را به خودتان واگذار میکنند(ظاهرا).
با این حال شما را در شرایطی قرار میدهند که حتی در همان 20 درصد نیز نمتوانید آزادانه در اختیار خود باشید و بدون شک به صورت روحی و جسمی شما را مشغول مشکلات مختلف میکنند.
همه این ها برای این است که شما اجازه تفکر نداشته باشید.
جوامع مختلف با شعار های متفاوت و جذابی به شما القا میکنند که شما توانایی انتخاب در زندگی خود دارید ولی در حقیقت تنها توانایی انتخابی که شما دارید این است که با اتوبوس به محل کار خود بروید و یا با مترو.
شاید همان انتخاب را هم نداشته باشید.
ادامه دارد.
درباره این سایت